سرمایهگذار خارجی ترکیب واژگان جالبی است: شخص یا شرکتی خارجی که بخشی از سرمایهاش را در کشوری دیگر به امانت بگذارد.
مهمترین مولفههای معنایی این ترکیب عبارتند از: سرمایه و اعتماد. در این ترکیب اما واژه «خارجی» نیز نقش ایفا میکند؛ واژهای که در زبانشناسی سیاسی ایرانیان چندان خوشآهنگ نیست. دراین مختصر میکوشیم تا چند پیشفرض رایج را در حوزه مفهوم سرمایهگذاری خارجی نقد کنیم. اجازه دهید واژه به واژه پیش برویم.
سرمایهگذار: واقعیت این است که ذهنیت ما ایرانیان نسبت به مفهوم سرمایه نیز چندان روشن نیست. نتایج یک جستوجوی کمی در 50 متن اقتصادی مرتبط با سرمایهگذاری در ایران از تاریخ 20 تا 30 اردیبهشت سال جاری یعنی یکی از دو فصل همایشهای مربوط به سرمایهگذاری در ایران نشان میدهد که 294 بار ترکیب «سرمایهگذار» به کار رفته است.
از این تعداد 153 بار «سرمایهگذار خارجی» استفاده شده و 47 بار «سرمایهگذار داخلی» و فقط 5 بار واژه «سرمایه» به تنهایی به کار رفته و سایر ترکیبات مانند «سرمایهدار» نیز کلا از صحنه غایبند. نتایج این جستوجوی ساده ممکن است معرف جامعه آماری دقیقی نباشد؛ اما بیایید بازی با کلمات و توجیهات علمی و روش تحقیقی را کنار بگذاریم و واقعیتها را آن طور که هست ببینیم. عموم ایرانیان نخبه، به گواهی این متون، سرمایهگذاری را در سرمایهگذاری خارجی خلاصه میکنند.
بی آنکه به نوع و ماهیت سرمایه و الزامات گذاردن آن توجه کنند. گویی «سرمایهگذار خارجی» موجودی فرازمینی یا عنصری شیمیایی است که در شرایط پسابرجام ناگزیر به ترکیب با عناصری همگن در ایران است، چنین نیست. چند آسیب به این نگاه وارد است، اول اینکه سرمایهگذاری را غالبا فرآیندی خارجی محور به تصویر میکشد و سرمایهگذار ایرانی را به محاق میبرد. (میدانستید که در خوشبینانهترین شرایط و در صورت تحقق همه پیشبینیها، سرمایههای خارجی کمتر از یکپنجم نیاز کشور به سرمایهگذاری را تامین میکنند؟)
دوم اینکه واژه «خارجی» به خودی خود مشکلزا است. تقریبا هیچ کشور سرمایهپذیری در جهان سرمایهگذاری را دست کم از منظر تبلیغاتی و رسانهای به داخلی و خارجی تفکیک نمیکند. حتی وقتی بر امتیاز مالکیت صددرصدی شرکت یا تجارت ثبت شده خارجیان تاکید میکنند از به کار بردن واژه «خارجی» پرهیز میشود. «غیریتسازی» راهبردی گفتمانی است که جز برای تفکیک خودی و غیرخودی به کار نمیرود و در مباحث اقتصادی این راهبرد، یک سم مهلک است؛ سمی که در هر دو سو به یک اندازه تخریب میکند: هم سرمایهگذار غیرایرانی را نگران میکند و هم مخاطب داخلی را نسبت به موضوع بیگانه میسازد.
نکته سوم و آخر اینکه، ظاهرا در کشور ما هر سرمایهگذار خارجی با دیگری برابر نیست. منطقه آزاد چابهار را در نظر بگیرید: بهشتی آرمانی برای سرمایهگذاران افغان.سالهاست که سرمایهگذاران افغان علاقهمند به مشارکت در طرحهای تجاری و اقتصادی چابهار همتراز با سایر سرمایهگذاران خارجی به رسمیت شناخته نمیشوند. طی دو سال و نیم گذشته و به همت دبیرخانه شورایعالی مناطق آزاد، مشکلات این سرمایهگذاران وفادار و کمتوقع به تدریج کم شده است؛ اما کلید حل تمام مشکلات در دست مناطق آزاد نیست.
سرمایهگذار افغان پایش را که از محدوده منطقه آزاد چابهار بیرون میگذارد با انبوهی از قوانین محدودکننده روبهرو است: از تردد آزادانه کامیونهایش در خط مرزی تا قوانین دستوپاگیر سرزمین اصلی. در مجموع سرمایهگذاری خارجی برخلاف تصور، موضوعی نوپا در کشور ماست. تحقق نسبی این مفهوم در گرو شناخت دقیق مساله است و این شناخت جز با بر هم زدن برخی انگارههای ذهنیمان ممکن نیست.
دکتر محمود احمدی افزادی
دبیر نخستین اجلاس روسای مناطق آزاد کشورهای عضو حاشیه اقیانوس هند
روزنامه دنیای اقتصاد