نگرشی نو به موزه با مقدمه ای از اكوموزه ها

سیصد سال از تجربه ی ایجاد اولین موزه های رسمی می گذرد و توجه به موزه هر روز از گذشته بیشتر می شود.


امروزه نه فقط موضوع موزه بلكه معماری آن نیز از اهمیت بسزایی برخوردار بوده، به گونه ای كه هر معمار آرزومند داشتن اثری در این رابطه است که جاودان بماند و دارای درجه ی فرهنگی باشد. 
همچنین موزه ها به عنوان مهم ترین نهاد فرهنگی تأثیرگذار در تمامی اركان جامعه اعم از سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، ابعاد بسیار گسترده ای یافته است. به گونه ای كه به لحاظ موضوعی به تعداد موضوعات و آثاری كه در زندگی انسان و پیرامون او وجود دارد می توان موزه ای تعریف نمود. به عنوان مثال موزه ی سیب زمینی در شهر مونیخ آلمان یكی از موزه های پرمخاطب و جذاب به حساب می آید و نیز موزه ی شكلات در كشور بلژیك. 
جدای از تنوع موضوعی، از نظر ساختاری نیز موزه دچار تحولات سنت شكنانه شده است به گونه ای كه دیگر فقط موزه در بنایی مسقف شناخته نمی شود بلكه موزه در فضاهای باز نیز شكل می گیرد و گاهی یك روستا یا شهر با تمامی آثار، اشیاء و انسان هایی كه در آن زندگی می كنند، با تمامی باورها به منزله یك موزه شناخته می شوند. همانگونه كه عمده ترین رسالت هر موزه، پژوهش، حفاظت و معرفی است این موزه ها نیز از موضوع خود یعنی انسان به عنوان ركن موزه به همراه فرهنگ و تمدن او حفاظت می كند. چنین موزه ای به اكوموزه معروف است كه به نظر اینجانب، طراحان اولیه ی آن بسیار ظریفانه به موضوع پرداخته اند و یكی از زیباترین موزه ها را پایه گذاری كرده اند كه نمونه ی بارز موزه های تأثیر گذار است. چرا كه در نگاه جدید موزه داری، این باور وجود دارد كه برای بازسازی دوره های تاریخی همه ی اركان آن جامعه باید بازسازی شود. 
برای مثال بعضی موزه ها برای معرفی دوره های تمدنی مختلف تلاش كرده اند تا انسان نیز جهت معرفی بهتر و ایجاد حس خوب در مخاطب، بخشی از موزه باشد، این در صورتی است كه اكوموزه ها، موزه هایی كاملا زنده هستند و این زندگی و حیات از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود. 
در حقیقت یك شهر یا روستا با تمامی عناصر مادی و معنوی و عناصر حیات بخش آن به عنوان جامعه ای زنده، پویا و فعال، با تكیه بر حفظ میراث خود در حوزه های معماری، شهرسازی، باورها، پوشاك، گویش، شیوه های زندگی، مهارت ها، شیوه های معیشت، هنر و صنایع دستی، تعاملات اجتماعی، غذا و غیره... به استمرار زندگی میپردازند. تفاوت ا كوموزه با موزههای تاریخی و یا سایت موزه در این است كه در این موزهها پس از انقطاع زندگی و نابودی مظاهر حیات و بسیاری از عناصر مادی و هنری و پس از صدها سال یا بیشتر تاش میكنند تا با شیوههایی، بخشی از زندگی نهفته در آن را كشف و معرفی نمایند. در حالی كه ا كوموزه ها مانع از زوال یك زندگی و عناصر آن شده، و تلاش می شود تا حتی الامكان این بقاء با حفظ تعامل با كمترین تغییر تكرار شود. لذا چنانچه اندیشه ی ایجاد اكوموزه ها، برای مثال از دوره های صفوی یا هخامنشیان یا حتی قبل از آن وجود داشت و محصول آن برای ما روستا یا شهری بود كه انسان ها و تمامی عناصر آن بسیار نزدیك به همان دوره بود، امروز چقدر می توانست مورد توجه باشد. برای مثال می توانستیم شاهد پوشاك آن دوره بوده و غذاهای آن دوره را مزه كنیم، زبان و گویش آنها را بشنویم. هنرشان را نظاره كنیم، معماری آن دوره را تجربه كنیم، در كوچه های آن قدم بزنیم و در نهایت تاریخ زنده ی آن دوره را زنده بخوانیم، بشنویم و لمس كنیم.
بر این اساس جوامعی كه به اكوموزه می پیوندند هم تاریخ و حیات خویش را جاودانه می سازند و هم بخشی از تاریخ یك سرزمین و جهان را. لازم به توضیح است، اساس ماندگاری اكوموزه ها رونق اقتصادی آنهاست كه می بایست شدیدا به اكوموزه پیوند بخورد. بدین معنی كه اگر اقامتی در آن صورت می گیرد، به واسطه اصالت بنا است. به بیانی دیگر اصیل بودن بنا است كه موجب جذب گردشگری و مشوق او برای اقامت است، صرف غذا، خرید سوغات و... نیز به همین صورت است و لازمه ی آن بهره گیری از علم موزه داری و تجارب جهانی است. من امیدوارم كه لافت در جزیره ی قشم الگوی موفقی از اكوموزه ها باشد.

** دكتر محمدرضا كارگر مدیر کل امور موزه ها و اموال منقول فرهنگی ـ تاریخی كشور

منبع: فصلنامه یامال ـ شماره دوم ـ منطقه آزاد قشم 

امتیاز به خبر :