گفتمان فرهنگی موزه ها

ریشه مفهوم گفتمان را می توان در فعل یونانی ( discurrere ) به معنی حرکت سریع در جهات مختلف یافت.

گرچه این مفهوم به معنی تجلی زبان در گفتار یا نوشتار به‌کار برده می شود، ولی همانطور که از ریشه آن پیداست، در علم بیان کلاسیک، بر زبان به عنوان حرکت و عمل تأکید می شده است.
به عبارتی دیگر، کلمات و مفاهیم که اجزای تشکیل دهندۀ ساختار زبان هستند ثابت و پایدار نبوده و در زمانها و مکان های متفاوت ارتباطات آنها دگرگون شده و معنای متفاوتی را القاء می‌کنند مانند دگرگونی ارتباط مخاطب و موزه که در زمانها و مکانهای گوناگون خوانش های متفاوتی از آثار موزها صورت می پذیرد، دگرگونی این ارتباطات خود زادۀ دگرگونی شرایط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و غیره است؛ و چون این شرایط ثابت و پایدار نیستند، ساختار زبان نیز که توضیح دهندۀ این شرایط است نمی تواند ثابت و پایدار بماند.
گفتمان بیانگر ویژگی ها و خصوصیات تاریخی چیزهای گفته شده و چیزهایی است که ناگفته باقی می ماند. به علاوه، این نیز ضروری است که «تراکم» و«پیچیدگی» درون اعمال گفتمانی آشکار گردد و به ورای مرزهای ساختاری یا سخن و نطق، یعنی زبان و تکلم ظاهری (گفتار) دست یابیم. ساختار گفتمان تأکید بر فرآیندهای اجتماعی دارد که مولد معناست.
از درون گفتمان های متفاوت، جهان متفاوت درک می شود. گفتمان ها نه تنها مربوط به چیزهایی است که می تواند گفته یا درباره اش فکر شود، بلکه درباره این نیز هست که چه کسی، در چه زمانی، و با چه آمریتی می تواند صحبت کند. گفتمان ها مجسم کنندۀ معنا و بیان‌کننده ذهنیت و تفکر مخاطبان موزه و نیز ارتباطات اجتماعی آنها با یکدیگر هستند.

قشربندی مخاطبان
شناخت مخاطبان به معنای امروزی آن مستلزم این واقعیت است که درباره عموم مخاطبان باید برحسب محیط های اجتماعی قشربندی شده صحبت کرد، این قشربندی بر اساس طبقه اجتماعی، سن، جنسیت، محیط جغرافیایی، سطح تحصیلات، درآمد، انباشت دانش از اثر موزه ای و... است که بیان‌کننده تفاوت رفتارها، سلیقه ها و نگرش های مخاطبان است. 
به عنوان مثال تحقیقات نشان داده دوستداران و علاقه مندان به انواع هنرها برحسب گروه های سنی قابل تفکیک هستند چرا که «سن» هم بر دسترسی به هنرها و هم بر انتخاب محتوا مؤثر است. «جنسیت» نیز ملاک دیگری برای ترکیب بندی مخاطبان است. برخی هنرها مورد استقبال زن ها و برخی دیگر مورد علاقه مردان است. این امر، هم به تفاوت های آموزش زنان و مردان و محدودیت هایی که جامعه برای دسترسی به انواع هنرها تعیین کرده مربوط است و هم به تفاوت زنان و مردان در دریافت اثر هنری مربوط است.
مخاطبان افرادی پراکنده، منفعل و مجزا نیستند، بلکه در شبکه های شغلی، تحصیلی و جنسیتی با مجموعه ای از ویژگی های اجتماعی و فرهنگی تشکیل گروه می دهند. گروه مخاطبان به عنوان پیروان، هواداران و علاقه مندان به موزه با سبک خاصی از هنر شناخته می شوند. آنها با زمینه فرهنگی و اجتماعی مشترک و میزان معینی از مشارکت گروهی در خود نوعی تعهد و پایداری نسبت به شیوه و سبک هنری خاص احساس می‌کنند و این امر آنها را به عنوان هواداران یک نوع هنر در یک گروه سازماندهی می‌کند. این شبکه انسجام یافته مخاطبان در یک گروه اجتماعی را به عنوان «اهل هنر» می شناسیم. 
موزه ها امروزه دیگر صرفا محلی برای نمایش آثار گذشته نیستند بلکه در عصر جدید معنای نوینی را برای موزه می شود قائل شد. در دنیای جدید موزه ها به واسطه ارتباط داشتن با دنیای قدیم محلی برای گفتمان های گوناگون محسوب می شود چرا که این امکان را برای مخاطبان فراهم می آورد که خوانش خود را از گذشته داشته باشد و این خوانش های متفاوت است که گفتمان های گوناگونی را شکل می دهد.
با توجه به قشربندی های متفاوت مخاطبان، برداشت های متفاوتی نیز از یک اثر موزه ای صورت می پذیرد، در واقع موزه این امکان را فراهم می آورد که اثر موزه ای از گذشته تاریخی خود جدا شده و به ابژه ای در دنیای امروز تبدیل شود که در معرض دید مخاطبان قرار دارد و با برداشت های تازه ای خوانده می شود، این تکثر معنا که وابسته به قشربندی گفته شده بالا است (یعنی برداشت یک دانشجوی مرد 23ساله رشته هنر، با یک دانشجوی هم سن خود در رشته ای دیگر و یا حتی زن هم رشته اش متفاوت است) باعث ایجاد گفتمان های گوناگون موزه ای می شود که نشان می دهد موزه دیگر فقط روایتگر گذشته نیست بلکه می تواند به تعداد اقشار مخاطبانش معناهای گوناگونی را تکثر ببخشد، که با دنیای مدرن و جدید امروز پیوند داشته باشند.
عاوه بر این در دنیای امروز مخاطب می تواند از داخل منزل با استفاده از فضای مجازی به دیدن موزه های مختلف دنیا رفته و از آثار موزه ای با نماها و چرخش های متفاوت در زوایای مختلف دیدن کند، بنابراین همراه با پیشرفت فناورانه و تغییرات اجتماعی ذهن مخاطبان، معنای موزه نیز باز تولید می شود. پس می توان گفت که دیگر موزه یک مکان برای روایت آنچه درگذشته بوده نیست بلکه محلی فرهنگی است که در گفتمان های گونا گون معنا می یابد. 

** بنیامین انصاری نسب کارشناس ارشد جامعه شناسی فرهنگی و مدرس دانشگاه

منبع: فصلنامه یامال ـ شماره دوم ـ منطقه آزاد قشم 

امتیاز به خبر :