مناطق آزاد موتور اقتصاد کشور در شبکه های کسب و کار جهانی

حوزه اقتصاد و روش های نوین جذب سرمایه گذاری بی شک یکی از مهمترین برنامه ها و اهداف مناطق آزاد محسوب می شود، امروزه بیشتر مناطق آزاد کشور، دوره ایجاد زیرساخت ها را گذرانده اند و به تعبیری فصل فعالیت های اقتصادی و جذب سرمایه گذاران داخلی و خارجی در مناطق آزاد کشور شروع شده است.

منطقه آزاد کیش به عنوان اولین منطقه آزاد کشور با توجه به ظرفیت های بسیار زیادی که در حوزه های مختلف صنعتی ، تجاری و به خصوص گردشگری دارد، بستر بسیار مناسبی در رسیدن به این هدف را به خصوص در دوره مدیریت جدید این سازمان در اولویت خود قرارداده است، از این رو گفت و گویی با محمد رضا سعیدی سرپرست معاونت اقتصادی و سرمایه گذاری منطقه آزاد کیش انجام دادیدم تا با توجه به تجربیات و تخصصی که ایشان در این خصوص دارد با اهداف و برنامه های آینده منطقه آزاد کیش در این حوزه بیشتر آشنا شویم.
محمد رضا سعیدی دکترای مدیریت کسب و کارها و کارآفرینی بین‌ المللی را از دانشکده مدیریت و تکنولوژی دانشگاه لینشوپینگ سوئد گرفته است و با دیدگاه ها و مدل های روز دنیا در حوزه اقتصادی و سرمایه گذاری بین المللی آشنا است.

نقش اقتصادی مناطق آزاد در کل اقتصاد کلان کشور از دیدگاه شما به عنوان یک کارشناس در حوزه اقتصادی چیست؟
این سوال بسیار مهمی است که از دیدگاه من بر می گردد به فلسفه تشکیل مناطق آزاد. مناطق آزاد نقش بسیار مهم و کلیدی، مخصوصا در کشورهای در حال توسعه می توانند ایفا کنند و به نظر من اگر جایگاه اصلی مناطق آزاد لحاظ شود هر یک از مناطق می توانند به عنوان موتور محرکه اقتصاد کشور باشند و برای هر یک از این موتورها می توان یک برنامه ویژه ای تعریف کرد که قطعا اقتصاد کشور با این موتورها می تواند رو به جلو حرکت کند.
تردیدی در این نیست که به منظور توسعه اقتصاد کشور به خصوص در بین المللی سازی اقتصاد ، باید نگاه به بازارهای جهانی و حضور قوی در آن بازارها داشت. البته این حضورها نیازمند ضرورت ها و الزامات خاص در بازارهای بین المللی است.
طبیعی است که مناطق آزاد باید مرکز و محرک اصلی ورود به بازارهای جهانی باشند که ما به آن می گوییم outward internationalisation  . این یک رول است و رول دیگر مناطق آزاد بحثinward internationalization است، یعنی در رول اول مناطق آزاد تلاش می کنند که بستر و شرایط محصولات و خدمات منطقه و کشور را مهیا کنند که بین المللی شوند. در inward internationalization تلاش می کند که تکنولوژی ها، فناوری ها و فرصت های مهمی که در بازارهای جهانی وجود دارد، زمینه حضورشان را در بازار داخلی از منظر توسعه یادگیری و Innovation ( نوآوری) و learning  ( یادگیری) و networking ( شبکه) مهیا کند. اگر دوباره بخواهم با رویکرد جدید به مناطق آزاد نگاه کنم، این سوال به حدی مهم است که می توان از زوایای مختلف به موضوع نگاه کرد. مسئله اصلی امروز در جهان موضوع networking   ( شبکه) است. راهبردی ترین سرمایه هر بنگاهی روابط کسب و کار است، این روابط در کجا قرار بگیرد مهم است، با چه بازیگرانی ارتباط داشته باشد مهم است، با چه بازیگرهایی ارتباط بگیرد مهم است.
این که شما موقعیت خودتان را در بین کدام یک از بازیگران جهانی قرار دهید مهم است. از دیدگاه من اگر مناطق آزاد نقش و قابلیت های شبکه را در خودشان ارتقا دهند می توانند موتورهای اقتصاد کشور در متن شبکه های کسب و کار جهانی باشند، پس بنا بر این اگر از تئوری شبکه نگاه کنیم مناطق آزاد می توانند بازیگرانی باشند که با تعریف قابلیت شبکه ای در خودشان، کشور را به متنی از شبکه کسب و کارهایی سوق دهند که در آنجا تعداد کثیری از تکنولوژی ها، فرصت ها، دانش و اطلاعات وجود داشته باشد و از همه مهمتر اینکه فرصت هایی که در این مسیر می توانند ایجاد کنند برای کشور بسیار حیاتی است. مناطق آزاد می توانند دروازه شناخت فرصت ها باشند، یک اقتصاد پویا اقتصادی است که در درجه اول فرصت ها را بتواند خوب شناسایی کند، چه فرصت های تکنولوژیکی و چه فرصت های مربوط به بازارهای بین المللی و سایر فرصت ها، علی الخصوص اگر مناطق آزاد خودشان را از مقررات دست و پا گیری که در سرزمین اصلی وجود دارد رها کنند ، این مقررات محدود کننده اگر در مناطق آزاد نباشد و مقررات زدایی به درستی انجام شده باشد آن زمان قابلیت شبکه هم می تواند بهتر به منصه ظهور برسد و یادگیری بهتر می تواند برای کشور رخ دهد.
امروز همه در دنیا در حال برنامه ریزی برای یادگیری هستند و اگر ما برنامه ریزی درستی برای مناطق آزاد داشته باشیم می تواند به خوبی این نقش ها را ایفا کنیم.

عمده مزیت های مناطق آزاد از باب سرمایه گذاری و فعالیت اقتصادی به نسبت سرزمین اصلی را در چه ویژگی هایی می بینید؟
در خصوص این پرسش باید بگویم که هر منطقه با منطقه دیگر متفاوت است، من اگر بخواهم در خصوص کیش صحبت کنم باید اشاره کنم که ما در بازاریابی بین الملل، ترمی داریم به نام مزیت های مرتبط با مکان (Locatio specific  advantages ). بدون شک بعضی از مناطق آزاد علی الخصوص کیش دارای مزیت های فوق العاده ای هستند. به عنوان مثال موضوعاتی که برای همه عمومی است، عدم نیاز به ویزا، تردد راحت تر نسبت به سرزمین اصلی و قطعا به این واسطه تحرکی که می توان در مناطق آزاد به نسبت سرزمین اصلی در این خصوص داشت بسیار سهل تر است و این خود یک ویژگی بزرگ است. مبحث دوم ویژگی های خاص منطقه آزاد کیش، مانند زیرساخت های حمل و نقل داخلی، دریایی و هوایی است که همه این امتیازات در منطقه آزاد کیش وجود دارد و همچنین حضور متوسط نخبگان در منطقه آزاد کیش به نسبت بقیه مناطق آزاد بیشتر است و به تعبیری محل حضور نخبگان است که خود این یک فرصت بسیار بزرگی است برای رسیدن به اهدافی که به شما گفتم. بحث معافیت مالیاتی در مناطق آزاد، تمرکز بر اتخاذ تصمیم هم یکی دیگر از مزیت های مهم مناطق آزاد است. به عنوان نمونه کاری که در سرزمین اصلی با سرعت کمتری انجام می شود در مناطق آزاد با سرعت بسیار بیشتری پیش می رود. همچنین آشنایی با مناسبات بین المللی به جهت حضور فعالین اقتصادی بین المللی در مناطق آزاد، مناسبات حقوقی روان تر است و دهها مزیت دیگری که در مناطق آزاد وجود دارد را می توان نام برد.
 هر چند که از دیدگاه من با مطلوب ها فاصله فراوانی داریم ولی علیرغم این فاصله به نسبت سرزمین اصلی دارای مزیت ها و امتیازات ویژه ای هستیم، ضمن اینکه برای مناطق آزاد اگر در حوزه سرمایه گذاری بخواهیم به صورت تخصصی فعالیت انجام دهیم ویژگی های خاصی وجود دارد، مثل توریسم. به عنوان نمونه منطقه آزاد کیش یک ظرفیت بسیار خوب و بین المللی در حوزه صنعت توریسم دارد و این خود ویژگی و مزیت نسبی است که کیش به نسبت مناطق آزاد دیگر دارد و از همه مهم تر هوای پاک و محیط تمیز که خود می تواند در کنار زیرساخت های دیگر در حوزه سرمایه گذاری و گردشگری به نسبت مکان های دیگر، منطقه آزاد کیش را برای سرمایه گذاران داخلی و خارجی جذاب کند.

مهمترین اولویت های شما در حوزه جذب سرمایه گذاری با توجه به این نگاه جدید و مثبتی که در مدیریت جدید کیش می بینیم چیست؟
قبل از پاسخ به سوال شما باید یک موضوعی را برای شما باز کنم. ما در اقتصادهای امروز دنیا به صورت عمومی سه نوع اقتصاد داریم، اقتصاد resource base  ( پایه داده ها) ، اقتصاد performance base ( پایه عملکرد) و اقتصاد innovation base ( پایه نوآوری) در اقتصاد پایه داده ها (resource base ) شما کاری با نوآوری و خلاقیت و غیره ندارید، منابعی وجود دارد مثل فروش زمین، استفاده از منابع طبیعی و... که عمدتا اقتصاد منطقه برآن استوار است. موضوع بعد اقتصاد، یک پله جلوتر می رود و بر روی بحث کارایی مقداری کار کرده، در اقتصاد سوم، پایه نوآوری ( innovation base) مثلا کشورهایی که جمعیت بسیار کمی دارند و نه نفت و نه گاز و نه اقلیم آب هوایی خوبی دارند ولی می بینم که 200 میلیارد دلار صادرات دارند، یعنی بر روی اقتصاد دانش بنیان و اقتصاد innovation base سرمایه گذاری کرده اند.
من فکر می کنم که ما در ایستگاه سوم اقتصاد که innovation base است باید سرمایه گذاری بیشتری کنیم. این به این معنی نیست که اقتصاد امروز خود در منطقه آزاد کیش را تعطیل کنیم، خیر، زندگی جاریست، آن اقتصاد باید رشد و حرکت داشته باشد و به جلو رود، اما سوال کلیدی این است که سهم اقتصاد innovation base در اقتصاد کل چیست؟ به نظرم ما باید فعالیت های خود را در حوزه اقتصاد مبتنی بر نوآوری متمرکز کنیم. باید آنالیز درستی از جریان ها به خصوص جریان های نوظهور در حوزه تکنولوژی، دانش، بازارها و بخش کثیری از حوزه های نوین داشته باشیم. مثلا در حوزه های سرویس، زمانی که تحلیل قوی از جریان های در حال ظهور در دنیا داشته باشیم نشان می دهد که جهت گیری های خودمان را باید مبتنی بر آنها تنظیم کنیم. دیدگاه من این است که ضمن اینکه آن دو اقتصاد دیگر را که قبل تر گفتم باید توجه داشته باشیم، باید آینده نگری اصلی ما بر روی innovation base باشد، و این بر می گردد به صحبت آقای دکتر انصاری لاری در جلسه معارفه خودشان که تمرکز کردند بر روی نوآوری و خلاقیت و من در جایی گفتم، سیستم اقتصادی موفق است که سه موضوع را هدف قرار دهد، یک، خلاقیت و نوآوری، دوم بهره وری و سوم کیفیت زندگی. ما اگر کیفیت زندگی بالایی داشته باشیم، نوآوری و خلاقیت افزایش پیدا خواهد کرد.
نوآوری و خلاقیت افزایش پیدا کند بهره وری رشد خواهد داشت و زمانی که بهره وری در کنار نوآوری و خلاقیت رشد کند قطعا کیفیت زندگی رشد خواهد داشت. پس این یک چرخه تکاملی به سمت بالا است، و ما باید به دنبال سیستمی باشیم که چرخه خلاقیت، نوآوری، بهره وری و کیفیت زندگی را در کنارهم به جلو سوق دهد.
تفکر بنده این است که جهت گیری ما در منطقه آزاد کیش به خصوص در نگاه جدید مدیریتی در منطقه، معطوف به این موضوع است، اما غافل نیستیم از وضعیت موجود که وجود دارد، ضمن حل مشکلات موجود، مانند حجم کثیری از پروژه هایی که روی زمین است. ما بخش عمده وقت خود را برای آنها صرف می کنیم اما باید بخشی از زمان را هم به مباحث نوآورانه مانند شتاب دهنده های کارآفرینی و بحث بین المللی کردن امور اختصاص دهیم. بی تردید همه اینها حوزه هایی است که باید بروی آنها تمرکز داشته باشیم.

یکی از حلقه های مفقوده در مناطق آزاد در کشور، مبحث درآمدهای پایدار است، شاید تاکنون در حوزه منابع در مناطق آزاد فقط منابع درآمدی را از مسیر فروش زمین و یا منابع درآمدی صدور مجوزهای گوناگون در مناطق آزاد دیده ایم، با توجه به نکات تخصصی و نگاه حرفه ای که شما در حوزه اقتصاد دارید، دیدگاه شما در جهت رسیدن به منابع درآمدی پایدار در مناطق آزاد چیست؟
زمانی که من صحبت از اقتصاد متکی بر نوآوری کردم، دقیقا منظور درآمدهای پایدار بود که در سوال قبلی به آن اشاره کردم. آن اقتصاد مبتنی بر نوآوری و خلاقیت است که برای ما در مناطق آزاد مزیت رقابتی ایجاد می کند. زمانی که شما مزیت رقابتی داشته باشید می توانید درآمد و رشد پایدار  را داشته باشید، پس بنا براین تمامی این موضوعات به هم گره خورده و نکته مهم این است که ما باید این اقتصاد نوآورانه و خلاق را بر روی پلت فرمی که در مناطق آزاد داریم قراردهیم، نه برای امروز بلکه برای آیندگان، منابع امروز را برای آیندگان باید حفظ کنیم و تمرکز کنیم بر این حوزه و صد البته که برنامه ریزی در این مسیر بسیار مهم است.
 از قدیم گفته اند کسی که برنامه ندارد از هر مسیری که برود درست است. ما حوزه برنامه ریزی را در منطقه آزاد کیش جز اولویت های خودمان قرار داده ایم و قطعا این کار را خواهیم کرد، ما فعلا در مرحله آسیب شناسی هستیم و بخشی از این آسیب ها را شناسایی کرده ایم، اما موضوع برنامه ریزی مسئله بسیار پیچیده ای است، زیرا با حوزه علوم انسانی، فرصت ها، تهدیدها و نقاط قوت و ضعف و قابلیت های ما ، همچنین با کثیری از فاکتورهای مهم بین المللی و منطقه ای و محیط منطقه آزاد کیش درهم تنیده است. پس بنابر این باید بحث برنامه ریزی در دستور کار اصلی باشد و ما این حوزه را با توجه به تاکیدی که جناب دکتر انصاری در خصوص توسعه اقتصاد منطقه ای دارند، پیش خواهیم برد و در حال حاضر هم در حال مذاکراتی هستیم که این کار را انشاا... پیش ببریم و معتقد هستیم که کسی که برنامه و هدف و انگیزه نداشته باشد بی تردید قطب نمای حرکت ندارد، پس بنا بر این اگر ما می خواهیم که در مسیر توسعه قطب نما داشته باشیم در وهله اول باید نگاه خودمان را تعریف کنیم. نسخه آینده ما چه مسیری خواهد بود و اگر نسخه مسیر آینده را خوب مشخص کردیم می توانیم تخصیص منابع را هم به درستی شکل دهیم. یکی از مشکلاتی که در بعضی از سازمان ها وجود دارد این است که چون نسخه های متعددی در مسیر رسیدن به هدف داشته ایم به همین شکل تعدد در تخصیص منابع داشته و باعث عدم همکاری و به طبع، عدم خلق ارزش شده ایم.
خلق ارزش جایی است که همه تخصیص منابع در قسمت های مختلف مناطق آزاد، یک نقطه را هدف قرار دهند و لذا باید روی آن نقطه وقت بگذاریم، خرج کنیم، پیدایش کنیم تا بشود نقطه خاص ما برای تخصیص منابع. بی شک تخصیص منابع به نقطه خاص تعریف شده می تواند خلق همکاری در رسیدن به هدف مشترک کند. متاسفانه در خیلی از موارد امور کاری به صورت سیلویی کار می شود، یعنی سیلوهایی که باهم ارتباط ندارند. در جهان امروز  باید ارتباط درونی بین بخش های مختلف برقرار شود تا بتوانیم با همکاری بین واحد های مناطق آزاد مختلف ارزش بهتری برای آن منطقه و سیستم اقتصادی آن ایجاد کنیم.
نکته دیگری که من مشاهده کردم، در حوزه های اقتصادی مناطق آزاد کمتر به آن توجه می شود این است که برنامه بازیگران مناطق آزاد را چگونه طراحی کنیم که خروجی آن کار منجر به خلاقیت نوآوری شود. این موضوعی است که در برنامه توسعه اقتصادی باید به آن پرداخته شود، اما باید متذکر شوم که این موضوع مسئله پیچیده ای است و آسان نیست و نیاز به نیروی ماهر، دانش، خلاقیت و محیط مناسب برای ایجاد این کسب و کار دارد.

برداشت من از صحبت های شما این است که شما مدل همکاری و همدلی بین مناطق آزاد را در موضوعات مختلف و به خصوص اقتصادی با به اشتراک گذاری ظرفیت های هر منطقه بین یکدیگر پیشنهاد می کنید.
بنده در جلسه ای که در دبیرخانه داشتیم عرض کردم که، یکی از مسائلی که می تواند منجر به ایجاد همکاری بین مناطق شود بحث resource sharing است، یعنی به اشتراک گذاشتن منابع مناطق آزاد ، حالا این منابع صرفا فیزیکی نیست، به اشتراک گذاشتن توانمندی منابع نیروی انسانی، فرصت های شناسایی شده، تجربه های بهتر بین مناطق آزاد کشور، منابع و تجهیزات بهتر یکدیگر، دانش های موفق تر در بین مناطق و یادگیری همه این منابع. اگر ما بتوانیم به اصطلاح نخ تسبیح را بین تمام مناطق درست رد بکنیم، آن همکاری که من عرض کردم در بین همه مناطق آزاد می تواند رخ دهد، این طبیعی است و یک امر مسلم است.

تاکنون این اتفاق در بین مناطق آزاد در این حوزه ها رخ نداده است؟
به نظر من بخشی از این موضوع به این نکته بر می گردد که right person with right skills in right position ( آدم های درست با مهارت مناسب، در جایگاه مناسب) نیست، شاید یک وقت هایی ما نیروی انسانی با مهارت مناسب را در جایگاه مناسب قرار نداده ایم، منظور من به هیچ عنوان شخص خاصی نیست و نمی خواهم کسی را زیر سئوال ببرم، اما این مسئله کلیدی کشور است، ما باید بگردیم، یک نیروی انسانی مناسب با مهارت مناسب در جایگاه مناسب خود قرار بگیرد و دوم یادبگیریم که یادبگیریم ( learn how to learn ) ما متاسفانه غافلیم از یادگیری، ما در زندان ها و قفس های روزمره محبوس هستیم که خود ساخته ایم، باید یادبگیریم، در روند یادگیری هم نباید منتظر آمدن محیط باشیم، باید خودمان را در محیط یادگیری قراردهیم، شما تا زمانی که خودت را در استخر شنا پرت نکنی که شنا یاد نمی گیری! بنا بر این باید زمینه های یادگیری را فراهم کنیم. در مبحث شبکه ها یکی از طراحی های مهم، یادگیری در شبکه است. من اینجا یک مثال بیان کنم، ما یک ترمی در اقتصاد داریم به نام absorptive capacity یعنی قابلیت جذب. این اسم مستعار یادگیری است، مناطق آزاد ما باید قابلیت جذب خودشان که عبارت است از توانایی شناسایی فرصت ها، دانش بیرونی، کسب، تفسیر و منتقل کردن  و اجرایی کردن آنها را داشته باشند، به عبارتی می گویند، جستجو و اجرا، هر دو را باید داشته باشیم، ما به این می گوییم یادگیری، این موضوع در مناطق آزاد حلقه مفقوده است و باید توسعه داده شود.

با توجه به موضوعات تخصصی و علم روز اقتصاد بین المللی که شما بیان داشتید، مدل مدیریت دولتی توان اجرای این ایده ها را در جهت توسعه اقتصادی دارد؟
باید این نکته را بگویم که مدیریت دولتی در سر جای خودش امری است لازم، اما مدیریت دولتی که معطوف باشد به عنوان عامل تسهیل گر محیط کسب و کار، اگر محیط کسب و کار هم دولتی شود نه، قطعا جواب نخواهد داد، شاید یکی از مشکلات ما این است که تعریف درستی از دولت نداریم. دولت یعنی روان ساز محیط کسب و کار، یعنی دولت باید سیاست های درستی در خصوص روان سازی کسب و کار در جامعه داشته باشد. یعنی بتواند محیط حقوقی سالم تری را ایجاد کند، یعنی بتواند زمینه های زیست محیطی بهتری را فراهم کند. به تعبیری در حوزه سیاست‌گذاری به گونه ای عمل کند که سیستم اقتصادی مبتنی بر نوآوری، بهره وری، خلاقیت و کیفیت زندگی در متن مدیریت دولتی کارا بتواند نقش ایفا کند. دولت در ایران تا اطلاع ثانوی بازیگر اصلی است، بازیگر اصلی لایق می تواند محیط کسب و کار پایدار را فراهم کند. باز بر می گردم به منابع انسانی، نیروهای دولت چه در مناطق آزاد و چه در سرزمین اصلی در مرحله اول باید به خودسازی بپردازند.
مرحله دوم، یادگیری، یادگیری و یادگیری، مرحله سوم، مهارت، مهارت و مهارت و مرحله چهارم، فرآیند سازی، فرآیندسازی و فرآیندسازی و مهمترین بخش برقراری ارتباط درست، به هیچ وجه سیلویی با هم کار نکنند، اطلاعات را بین هم به اشتراک بگذارند و از تکنولوژی های مدرن امروزی استفاده کنند. اگر ما به این مهم در دولت دست پیدا کنیم شک نکنید که آن دولت روان گر و تسهیل گر کسب و کار خواهد بود.
همانند دولت هایی که در اتحادیه اروپا شما می بینید. اغلب این دولت ها، دولت های  کوچک اما چالاک و سریع هستند. ما وقتی صحبت از نوآوری می کنیم صرفا برای بخش خصوصی نیست، نوآوری در بخش دولتی در نحوه انجام کار ما مهم است. شما به عنوان یک روزنامه نگار هم دائم نیاز به نوآوری دارید، شما هم نیاز به روش های نوآورانه برای خلق یک رسانه بهتر دارید، این مشمول همه می شود، همه با هم نوآوری.

مدلی که ما در مدیریت مناطق آزاد در کشور داریم با مدل مناطق آزاد بین المللی در سطح دنیا بسیار متفاوت است، ما مدل بومی سازی خودمان را در حوزه مناطق آزاد در کشور، در حال اجرا داریم، آیا این مدل می تواند در حوزه بین المللی دستاوردی داشته باشد؟
اگر ما مناطق آزاد کشور را یک سیستم اقتصادی در نظر بگیریم، این سیستم اقتصادی یک ورودی و یک خروجی دارد. خروجی این سیستم یا خدمات است یا محصول، برای رسیدن به خروجی مطلوب در یک سیستم اقتصادی و در متن یک محیط مناسب، چند نکته مهم است. اول برنامه ریزی، دوم این برنامه ها با چه کسانی اجرا شود و سوم ساختار سازمانی. یعنی این نیروی انسانی چگونه باهم ارتباط برقرار کنند، ما از توجه به ساختارهای سازمانی در مناطق آزاد غافل شدیم. ما باید به سمتی حرکت کنیم که طراحی های درستی داشته و در کنار آن از تکنولوژی های مناسب استفاده کنیم. یعنی این سه موضوع به تنهایی کافی نیست و حتما تکنولوژی هم نیاز دارد. حال تکنولوژی یعنی چه؟ یعنی روش انجام کار. آیا روش کار ما روش انجام مطلوب است؟ من نمی دانم باید تحقیق و بررسی بیشتری انجام دهیم.
حال فرض بر این که تمامی این فاکتور ها را داشته باشیم، تازه مهم این است که با چه فرهنگی؟ آن فرهنگی که چتر حاکم بر این مساله است، هم در حوزه منابع انسانی و هم محیطی که کار در آن صورت می گیرد شکل دهنده یک سیستم اقتصادی است و از همه مهمتر تجربه های جهانی. وقتی به تاکید در حوزه یادگیری اشاره می کنم به این معنی نیست که یک کتاب در دست بگیریم تا یادبگیریم، ما باید نمونه های موفق اقتصادی در دنیا مثل کشورهای اسکاندیناوی، چین و یا کشورهای همسایه و رقبای تجاری کشور و مراکز تحقیق و توسعه را ببینیم و مطالعه کنیم، یک موضوعی که در مناطق آزاد به نظر من بسیار جای خالی دارد موضوع تحقیق و توسعه است (R&D ) ، من از شما سوال دارم، هزینه تحقیق و توسعه ای که در مناطق آزاد دارد انجام می شود را تقسیم بر کل هزینه های مناطق آزاد کنید و ببینید این عدد چند می شود، ما به این عدد می گوییم نسبت هزینه تحقیق و توسعه (R&D expenditure ). ما به تعداد مناطق آزاد، باید در کنارشان Think Tank( اتاق فکر) قوی داشته باشیم، این اتاق فکرهای قوی هستند که می توانند به خلق نوآوری جدید کمک کنند، آنهایی برنده هستند که مراکز تحقیق و توسعه بزرگی در کنار خود دارند، نه تصنعی بلکه برای یادگیری. یک زمانی یادگیری از طریق تحقیق است و زمانی از طریق انجام است، همه این یادگیرهای زمانی شکل می گیرد که ما مراکز تحقیق و توسعه قوی داشته باشیم که دائما در حال خلق کردن ارزش باشند. تفکر من این است که در حوزه های دچار عدم توازن در پیکره تحقیقی برخی از مناطق هستیم، ما در منطقه آزاد کیش این موضوع را در حال پیگیری هستیم تا بتوانیم در حد توان خود این قابلیت ها را ارتقا دهیم.

یکی از وظایف تعریف شده در مناطق آزاد کشور، جذب سرمایه گذاران خارجی است، می دانم که نگاه مدیریت جدید منطقه آزاد کیش بر این مدار استوار است، عمده مشکلات و محدودیت هایی که در این مسیر در مناطق آزاد کشور وجود دارد از نگاه شما چیست؟
از نگاه من این سوال یک میلیون دلاری است و جواب یک میلیون دلاری هم می خواهد. ما نقاط قوت بسیار خوبی در کنار فرصت های بسیار خوب داریم، اما باید بیشتر به خودمان بپردازیم. من توضیح دادم که باید ببینیم که رقبای ما چه مسیری را دارند می روند. خود شما رقبای ما در منطقه را رصد کنید و ببینید آنها چه کاری دارند انجام می دهند. به نظر من هنوز نگاه ما به کسب و کارهای بین المللی نگاه دقیقی نشده است. به عبارتی اصلاح کنم صحبتم را، ما هنوز الزامات تجارت جهانی را دریافت نکردیم، اگر بخواهیم در محیط بین المللی قوی حرکت کنیم باید قابلیت های بین المللی خودمان را ارتقا دهیم، یعنی توسعه قابلیت ها (Capability development ). این توسعه شامل مراکزی چون بانک ها، بیمه ها، بورس، خدمات عمومی، خدمات هتلی، کیفیت ارائه خدمات و خیلی موضوعات دیگر است. ببینید ما در مناطق آزاد کشور هتل های فراوانی داریم، اما آیا سرویس ما در سطح جهانی است؟ قطعا نیاز به بهبود دارد.
ما فرصت های بهبود فراوانی داریم که باید انجام شود تا بین المللی سازی دقیق محقق شود. علیرغم همه این موضوعات ما تمرکزمان این است که بین المللی سازی را در منطقه آزاد کیش انجام دهیم و این بین المللی سازی هم اول از همسایگان شروع می شود. ما همسایگانی در منطقه داریم که اینها برای ما فرصت های بزرگی هستند، چه در حوزه خروجی اقتصادی کشور و چه در حوزه ورود اقتصادی و علم و تکنولوژی به کشور، چه خروج گردشگر از کشور به کشورهای همسایه و چه ورود گردشگران کشورهای همسایه به کشور و به همین دلیل ما باید حداکثر استفاده را از این فرصت ها داشته باشیم. ما در تبادلات بین المللی سازی است که رشد می کنیم و بزرگ می شویم. ما با حضور در شبکه های بین المللی است که می توانیم  فرصت ها را شناسایی کنیم. ما در این فضاها هستیم که می توانیم قابلیت های خودمان را ارتقا دهیم. در این فضا متوجه نیاز مشتری خواهیم شد.
زمانی که ما دست تجار خودمان را در دست تجار بین المللی قرار دادیم، این تبادل، هم یادگیری به همراه می آورد و هم می تواند منجر به ارائه و دریافت سرویس بهتری شود. این امر در مرحله اول نیاز به یکسری زیرساخت های آموزشی دارد، ما باید نیروی انسانی قوی داشته باشیم، ما باید نیروهایی داشته باشیم که قدرت مذاکره داشته باشند، نیروی داشته باشیم که کیفیت را بفهمد، نیروی داشته باشیم که بازاریابی، نوآوری، طرح و برنامه و قدرت درک مجموعه این موضوعات را داشته باشد. اینها موضوعاتی است که اگر شما بخواهید که بین المللی شوید علاوه بر کارهایی که در حال انجام هستید باید به این حوزه هم توجه ویژه داشته باشید، لذا اگر از من بپرسید به شما می گویم که توسعه قابلیت ها، درون سازمانی و برون سازمانی، بنگاهی و یا فردی، همه این حالت ها باید وجود داشته باشد تا شما بتوانید روابط بین المللی خوبی داشته باشید.
شما اگر قدرت جذب بالایی داشته باشید می توانید در دنیای تجارت بین المللی موفق باشید، اگر سرویس بانکی قوی، زیرساخت های فنی و تکنولوژی های قوی و IT قوی داشته باشید می توانید موفق باشید.

موضوعاتی که شما بیان می فرمایید دقیقا مشکلات مناطق آزاد است، ولی نکته اینجاست که خیلی از این موضوعات در اختیار مدیران مناطق آزاد در جهت اصلاح نیست، مثلا حوزه های بانکی و موارد دیگر، دیدگاه شما در این خصوص چیست؟
صددرصد با گفته شما موافقم. اگر قرار باشد که سیستم بانکی ما با سیستم بین المللی کار کند باید حداقل خود را به تراز بین المللی برساند یا نه، پس باید سرویس بانک ها را توسعه دهد. پس قطعا باید بتواند خودش را به تناسب بازیگران بین المللی بانکی در سطح دنیا برساند. من به این سوال شما جواب دادم، وقتی بحث مهارت و آموزش و توسعه قابلیت را که می گویم باید مرحله به مرحله برنامه ریزی شود، سازمان های بیمه ما باید بازارهای بین المللی بیمه دنیا را خوب بشناسند، باید در رقابت بیمه با بخش خارجی توان رقابت داشته باشند نه با داخلی، برای همین می گویم که رفتن و ورود کردن به بازارهای خارجی به ما مدل های تجارت رئز بین الملل را یاد می دهد.
شرکت هایی که محصولات خودشان را به بازارهای بین المللی برده اند حتی در فعالیت های درون سازمانی خودشان هم موفق تر از دیگر شرکت ها هستند، چرا؟ چون یاد گرفته اند، چون حضور در بازارهای جهانی الزاماتی دارد، شما باید خیلی فاکتورها را رعایت کنید، قطعا بحث کلان اقتصادی کشور در حوزه تصمیم گیری بر روی قسمت ها و بخش های صنعتی کشور هم اثر خواهد گذاشت و بی شک در آن سیستم ها هم باید همزمان مسیر صحیح و درستی را برای حرکت انتخاب کنند. اینها تارهای در هم تنیده ای هستند که ارتقای یکی باعث ارتقای آن دیگری خواهد شد.

گفت و گو: حسین مرادی

میثم غلامی امتیاز به خبر :

ارسال نظرات

نام

ایمیل

وب سایت

نظرات شما

هم اکنون هیچ نظری ارسال نشده است. شما می توانید اولین نظردهنده باشد.

آخرین اخبار آرشیو